* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *
بود شیخی زیرک اما گوزو هی میخندید به هرچیز گوهو
بود ستار کاکولیه سیاه زیرک اما راستگو.
بود یاسی دختر نانازی باادب بود و کمی دروغگو
بود حبه حامیه ستارو هی میگوزید در هر جا آن ریقو
بود سلین دختر بد و عنو هی میرید رو سر شیخکو
آه از تونی که ندانم کیست ولی گویند رفته و دگر نیسن😔
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *
دوستان ناراحت نشین واقعا قصد بدی نداشتم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
ایکاش دلت ازدل تنگم خبری داشت
یا ناله من در دل سنگت اثری داشت
یا شام فراقت ز پی خود سحری داشت
یا نرگس مخمور تو بر من نظری داشت
ترسم نشوی با خبر از حال دل من
تا سوسن و سنبل به در آید ز گِلِ من
هر کس که تو را دید ز خود کرد فراموش
هر کس که لبت دید شد از غیر تو خاموش
ایکاش شبی تنگ در آغوش تو باشم
می از کف تو گیرم و مدهوش تو باشم
ای ماهِ من، آه از تو، به عاشق نظری کن
ای آهِ من، آه از تو به قلبش اثری کن
^^^^^*^^^^^
عماد خراسانی
^^^^^*^^^^^
با تشکر از خانم محمدی برای ارسال پست